محققان مختلفی بر روی ویژگی­های شهرسازی و معماری شهرهای دوران اسلامی بررسی و تحقیق کرده­اند و به برخی اصول، صفات و خصوصیات دست یافته اند که البته اتفاق و اجماع نظری در این باره وجود ندارد و هنوز یک مدل و یا الگوی واحد حاصل نشده است. به هر حال به معرفی برخی از این ویژگی­ها پرداخته می­شود.

 

1-4-2-4-2- اصل عدالت

ویژگی عدالت می­تواند به عنوان معیار، شاخص و میزانی برای سنجش درجه اسلامی بودن یا نبودن یک شهر به کار گرفته شود. به همین دلیل می­توان گفت که مهم ترین هدف اسلامی سازی شهر، ساختن یک شهر عدالت مدار است. شهر عدالت مدار شهری است که در آن:

  1. عدالت در عوامل مادی و انسانی شهر به اجرا در آید.
  2. زیستن در شهر یا مواجهه با شهر، حس عدالت را به شهروندان یا دیدار کننده القا کند.
  3. روح عدالت را در شهروند یا دیدار کننده پدید آورد یا آن را تقویت کند. از این نظر برقراری عدالت در شهر اسلامی تابع عوامل زیر است:
  • برخورداری عادلانه شهروندان از امکانات شهر.
  • برقراری عدالت در اندیشه و رفتار شهروندان با خود
  • برقراری عدالت در رفتار شهروندان با کالبد شهر.

در میان همه شیوه­های کلان دسته بندی کالبد شهر برای مدیریت بهتر شهر، یک هدف مشترک به چشم می خورد و آن هم موضوع تعادل کالبدی» است. تعادل کالبدی به معنی دادن توانایی لازم به کالبد شهر است تا بتواند بیشترین انعطاف را در برابر انواع متنوع رفتارهای اجتماعی داشته باشد. به دیگر سخن، عدالت کالبدی نمی تواند بدون وابستگی به مکان خاص یعنی کالبد شهر  و تأمین فضای مناسب و کافی در شهر برای تنظیم عادلانه روابط متنوع اجتماعی پدید می آید. برای ایجاد شهر متعادل از دو روش استفاده می شود:

  1. ارزش­دهی به فضاهای وحدت دهنده.
  2. ارزش­دهی به فضاهای تکمیل کننده (منجزی، نورمحمد، و رفیعی ۱۳۹۰).

 

ارزش­دهی به فضاهای وحدت دهنده

در ساختار کالبدی شهر، فضاهایی را می توان معین ساخت که با سازماندهی مناسب نسبت به هم، کیفیت فضایی شهر را به سوی ایجاد قالبی منعطف سوق دهند این فضاها، فضاهای وحدت دهنده» نامیده می شوند. فضاهای وحدت دهنده از دو ویژگی برخوردارند: موقعیت مکانی و عملکرد.

انتخاب مکان مناسب برای فضاهای وحدت دهنده، از همپوشانی غیر ضرور یا از پنهان ماندن سطوح مفید جلوگیری می کند. انتخاب عملکرد مناسب برای فضاهای وحدت دهنده نیز کمکی مؤثر به انسجام و تنوع شکلی هرچه بیشتر ساختار کالبدی شهر دارد. فضاهای وحدت دهنده گاه به صورت منفرد و گاه به صورت ترکیبی از چند ساختمان در یک بخش از شهر ظاهر می شود. در یک شهر میزان بزرگی فضاهای وحدت دهنده به تدریج از تقسیمات درشت تر شهری به تقسیمات کوچکتر کاهش می یابد. فضاهای وحدت دهنده شامل الف: تقسیمات شهری ب: نقاط شهری می شوند (منجزی، نورمحمد، و رفیعی؛ ۱۳۹۰).

 

الف - تقسیمات شهری:

شهر از لحاظ کالبدی شبیه اندام درخت است. به طوری که تقسیمات کالبدی، در زیرشاخه های کوچک ولی متعدد و در شاخه­ها در مقایسه با زیر شاخه ها بزرگتر و در تنه از کثرت به وحدت می رسند. این ساختار باعث می شود تا در میان بخش های یک درخت، سلسله مراتب فضایی به وجود آید به گونه ای که هر درخت با ظرفیت مناسب کار کند و کار کرد بخش های مختلف اختلال در کار یکدیگر پدید نیاورند. در عین حال، مجموعه کار کردها در بخش های کوچک به یکدیگر افزوده و در بخش اصلی وارد شوند و مایه ایجاد توانایی هایی بالقوه گردند.

این تحلیل ما را به این سو هدایت می کند برای شهر اسلامی معاصر، مقید به تقسیمات با رعایت سلسله مراتب از کوچک به بزرگ باشیم. این تقسیمات از بزرگ به کوچک عبارتند از: مناطق شهری، ناحیه های شهری، محله ها و واحدهای همسایگی این تقسیمات به گونه ای هستند که در عین داشتن سلسله مراتب قابل پیش بینی، از آن چنان تنوعی برخودارند که هیچ دو بخش به هم شباهت ندارند.

این مصداقی از نهادن هر چیز در جای خود با تنوع سازه ها و فضاها به تناسب تغییر مکان ها، افراد و کاربری هاست که از مصادیق به کار گیری مفاهیمی از عدالت است. ناگفته نماند این تنوع و تکثر مبتنی بر تناسبات و اصول زیبایی شناسی تا چه حد می تواند مایه تعالی، انبساط و گستردگی روح و تعلق خاطر به شهر و محلات گوناگون آن شود. و وحدت اجتماعی را افزایش دهد (شوهانی ۱۳۹۱).

 

ب - نقاط شهری:

نقاط شهری شامل فضاهایی هستند که سطح اشغال کوچکی دارند اما اهمیت آنها به اندازه ای است که باعث تعامل کالبد شهر می شوند. آنها در گروه فضاهای عمومی و نیمه خصوصی جای می گیرند و در نقاط مختلف شهر واقع شده اند.

این فضاها شامل فضاهای باز شهری مثل مسجد، زیارتگاه، کاروانسرا، مدرسه، حمام، کارخانه و. هستند. این فضاها با اندازه های متفاوت در شهر قرار دارند به گونه ای که هر چه از اندازه آنها کاسته می شود، بر تعداد آنها افزوده می گردد. و بزرگترین فضا در یک گروه شاخص ترین آنها نیز محسوب می شود. در میان فضاهای شهری اسلامی، مسجد ارجمندترین نقاط است.

به منظور برقراری عدالت در کالبد شهر اسلامی ضوابط زیر پیشنهاد می شود:

  1. استحکام، زیبایی، مدرن بودن، تناسب با استفاده کنندگان و تعداد نیازهای آنها، تناسب با ساختمانهای مجاور و مجموعه­ی شهر، تناسب با ویژگی­های منطقه و مکان شهر، هویت اسلامی ایرانی،هفت ویژگی اصلی سازه های یک نوشهر اسلامی باید باشند.
  2. استفاده از هوا، آسمان، نور، خورشید، دشت، دریا و دیگر مظاهر طبیعی حق برابر همه انسانهاست. مکان های زندگی انسان ها باید به گونه ای طراحی و ساخته شوند که هر کدام بتوانند از امکانات طبیعی و زیست محیطی بهره بگیرند و بهره گیری هیچ خانه ای مانع بهره گیری دیگری نباشد.
  3. متناسب­سازی فضاها، فاصله ها و امکانات با شرایط جسمی کودکان، سالمندان، جانبازان، معلولان و نابینایان از اهمیت شایانی برخوردار است.
  4. الگوی چند هسته­ای برای شهر اسلامی مناسب است. این الگو نشان می­دهد که محله­های شهر در اطراف چندین مرکز مجزا رشد می­کنند و هر هسته می­تواند به عنوان نخستین نقطه پیدایش شکل­گیری شهر محسوب می­شود. در داخل هر یک از آنها یک ناحیه شهری به وجود می­آید و به تدریج با کاربردی های مسی و حمل و نقل درون شهری ارزش می­یابد.
  5. حظ حریم ها شامل فضاهای عمومی، نیمه عمومی و خصوصی در شهر ضروری است.
  6. تراکم و افزایش ارتفاع و گندگی ساختمانها در بخش هایی که مشرف به فضای باز و یا دارای دسترسی به عرض زیاد هستند، توصیه می شود.
  7. سلسله مراتب شبکه ارتباطی
  8. در خارج از واحد مسی یا هر بنای دیگر در محیط شهر، کلیه شهروندان از حق استفاده مساوی­اند فضاهای عمومی، استفاده از فضاهای مشاع در نیمه خصوصی برخودارند (شوهانی ۱۳۹۱).

 

2-4-2-4-2- اصل سلسله مراتب

بنابراین اصل، فضای شهری در رابطه با فضاهای واقع در مراتب بالاتر یا پایین تر خود تعریف می شود. و فارغ از این مرتبه مکانی، معنایی ندارد. در واقع هر فضای شهری یا بنا و معماری، دارای درون و بیرون است. در درون، زیر نظمهایی خود را شکل می بخشد و در برون از نظم های فراتر تأثیر می­پذیرد (اهری؛ ۱۳۸۵: ۵۲).

درون­گرایی موجود در شهرها و عمارات مسلمین یکی از اثرات اعمال سلسله مراتب مورد نظر در قلمروهای فردی و جمعی بوده است. از طرفی می توان عنوان داشت اصل سلسله مراتب به عنوان یکی از اصول اساسی حاکم بر هستی بیشترین تأثیرات را در شکل گیری محرمیت در کالبد معماری و شهرسازی سنتی ایران داراست. سلسله مراتب یکی از اصول حاکم بر مجموعه ها و اجزاء پدیده هایی است که یا به طور طبیعی در جهان هستی به عنوان کل وجود دارند و یا توسط انسان طراحی و ایجاد می شوند و با توجه به آنکه اصولا هستی موجودات در کائنات تابع سلسله مراتب تعریف شده است، لذا نقش غیرقابل انکار آن در تعریف اجزاء کل یک مجموعه و هویت بخشی به آنها قابل ذکر است. باید عنوان داشت که در جهان بینی اسلامی، در عالم وجود هر شی ای مکان و مقامی خاص را برای خود دار است که ارزش و موقعیت این مکان و مقام با توجه به ویژگی های مراتب وجود مشخص می شود. محیط مصنوع نیز از این قانون تبعیت نموده و اجزاء آن با توجه به ارزش و مقام فعالیتی که درون آن انجام می شود و کسانی که در آن وجود دارند و ارتباطشان با سایر اجزاء همجوار هر یک مقام و موقعیت خاصی را دارا می باشند. که این ویژگی های خاص به خصوصیات کالبدی و نمادین فضاهای متوالی و مجاور مربوط می شود.

در شکل گیری یک بنا نیز اصل سلسله مراتب است که سبب شکل دهی به قلمروهای فضایی با کارکردهای متفاوتی می گردد و حریم بندی های فضایی را شکل می دهد. آنگاه که عناصر یک بنا را به قلمروهای متفاوت به کالبد و عملکرد قابل تمیز از یکدیگر تقسیم کنیم، اصولا انتقال و گذر از قلمروی به قلمرو دیگر به صورت آنی و بدون ایجاد شرایط لازم اعم از روانی و فیزیکی نامطلوب است . کاربرد سلسله مراتب در معماری سنتی ما، در حوزه های مختلف در معماری همانند سلسله مراتب فضایی و در شهر سازی سلسله مراتب عملکردی عبوری محله ای و منطقه ای سبب شکل گیری چنان ساختارهای کالبدی فضایی گشته است که مهم ترین ثمره آن محرمیت و شکل گیری حریم های فضایی و تفکیک قلمروهای متفاوت با وجود پیوستگی فضایی است (اردلان و بختیار؛ ۱۳۹۰ ).

در این راستا دو نوع نظام فضایی اولیه و ثانویه معرفی می گردد. نمود نظام فضایی اولیه در اندام های شهری با راسته بازار شکل می گیرد و مسجد و مدرسه و قصر و دیگر فضاها و یا دروازه های اصلی به راسته بازار وصل می شوند و نظام فضایی ثانویه از نظام فضایی اولیه شاخه می گیرد و کوچه ها، دکانها، مدارس، مساجد، کاروانسرها و حتی بعضی از خانه ها به راسته اصلی وصل می شوند (معماریان؛ ۱۳۸۴).

نکته بسیار مهم در ارتباط سلسله مراتب در شهرسازی سنتی، پیوستگی فضایی است. با وجود آن که سلسله مراتب در ذات خود نشان از تفکیک و مرزبندی دارد، در این نوع شهرسازی گذر از فضای بسته به فضای بسته ای دیگر پی درپی تکرار می شود، بی آنکه این پیوستگی قطع شود، یعنی فرد هیچ گاه نیاز به خارج شدن از محیط موجود و معین ندارد زیرا ساختمان در تار و پودی پیوسته و متراکم ترکیب شده است» (شوهانی؛ ۱۳۹۱: ۷۵).

به کارگیری اصل سلسله مراتب در نظام­های فضایی شهری و معماری با تفکیک کردن حریم های عمومی از خصوصی و ایجاد مرتبه بندی در دسترسی ها نقش پررنگی در تقویت محرمیت در ساختار فضایی داشته است.

سلسله مراتب به نظام­بندی حریم­های خصوصی و عمومی و نهایتا حفظ محرمیت منجر می شود و به کار گیری تناسب و نظم و هندسه، وحدت را شکل می دهد. و این نشانی از سرچشمه و ریشه های یکسان اصول سنتی است. سلسله مراتب شهری از طریق چند روش قابل دستیابی و اجراست که شامل:

 

  • سلسله مراتب محله ای: در گذشته شهرها و روستاها به محلات مختلفی تقسیم می شوند که هر کدام ویژگی­های اجتماعی ساکنین خود برای اهالی محله و حتی کلیه شهروندان شناخته شده بودند (نقی زاده؛ ۱۳۸۷: ۵۵).
  • سلسله مراتب عبوری: طراحی اصولی از نظر سلسله مراتبی آن است که حرکت سواره را بر سلسله مراتبی استوار کند. کاهش تدریجی دسترسی از پخش کننده محلی تا فضای دسترسی به چند واحد مسی تأثیر و یا حضور وسایل نقلیه را در محیط مسی کم می­کند (توسلی؛ ۱۳۶۸: ۲۷).
  • سلسله مراتب عملکردی: با تنوع استفاده کنندگان و نوع خدمات تعریف می شود.
  • سلسله مراتب فضایی: اینگونه از سلسله مراتب به ارتباط داخل ساختمان و فضاهای خارج مجاور آن می پردازد.
  • سلسله مراتب در ساختار فضایی: شهر، محله و
  • سلسله مراتب اجزای فرم شهری. سلسله مراتب عناصر نمادی: مسجد (بحرینی؛ 1385: 76).

 

3-4-2-4-2- اصل مرکز گرایی

عناصر مهم شهری رو به مرکز دارند تا بدین ترتیب هویتی خاص و ورای ماقبل پیدا کنند. این بدین معناست که برای رسیدن به وحدت و یکی شدن تا جایی که امکان دارد باید عناصر، فضاها و ساختمان ها در هم سویی با هم قرار گیرند. این اصل بیانگر این است که تجمع عناصر هم رده و متناسب در کنار هم، همراه با یک مرکزیت کالبدی ما را گامی به سوی دستیابی به وحدت نزدیک می نماید. لازم به ذکر است که مرکز به صورت یک نقطه متعدد در فضا نبوده بلکه در زمان حرکت کرده و خط را ایجاد می نماید. که همان بازار است. این الگو امکان رشد و تغییر را برای بقای شهر فراهم می­آورد (حمیدی و دیگران؛ ۱۳۷۶، ۳۸). یکی از مواردی که در رابطه با مرکزیت در فضاهای شهری ایرانی و اسلامی قابل توجه است، مرکزیت فضای مذهبی است، این فضای مذهبی در شهرهای اسلامی مسجد و یا مسجد جامع است که مهم­ترین مرکز دینی و اجتماعی و ی در حمایت شهر است (سلطان زاده؛ ۱۳۷۴: ۳۲).

 

4-4-2-4-2- اصل نظم

معمار مسلمان در می یابد که هماهنگی و همکاری متقابل فضاها برای تحقق پاسخگوی مناسب به نیازهای انسان، با وجود نظم بین اجزای متفاوت، امکان پذیر است. نظم نشانه ثبات و حاکی از شخصیت نظام است.

 

5-4-2-4-2- اصل تنوع

وجود وحدت و تنوع در سیمای شهر از خصوصیات شهرهای ایرانی اسلامی است، اجزا و عناصر بسیار متفاوت لازم است تا به انسجام شهری دست یابند از جمله فقدان یکنواختی در اجزاء و عناصر شهری گذشته با پهن و باریک شدن فضا، سر باز و بسته بودن آن، تغییر مقیاس و تغییر شکل آن صورت می گرفته که این امر تباین فضا را تشدید می کند و امتزاج و درهم آمیختگی این فضاها را فراهم می‌کند (مهاجری، 1387).

اصول شهر اسلامی

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها